يکشنبه 4 خرداد 1404
slogan
iran Imam
تاریخ : شنبه 23 اسفند 1393
کد 616

وظیفه رسانه در بحران‌ها، امیدآفرینی یا واقع‌نمایی

مدیریت شرایط بحرانی و تزریق آرامش به جامعه یکی از کارکردها و وظایف مهم رسانه‌ بویژه رسانه‌های مکتوب است. به نظر می‌رسد در عصر حاضر برخی رسانه‌ها نه تنها به این رسالت خود عمل نمی‌کنند بلکه در شرایط بحرانی نظیر سوانح طبیعی، جنگ، تحریم و... خود به نشر و بسط بحران‌های رسانه‌ای دامن می زنند و ترس، نگرانی از آینده و ناامیدی را در جامعه القا می‌کنند.

در این میان می‌توان نمونه‌هایی از رسانه‌های موفق در عرصه مدیریت بحران را نیز شناسایی کرد. آنچه می‌خوانید گزارش «ایران» از یک سفر رسانه‌ای است که در آن، یکی از چهره‌های موفق در عرصه مدیریت رسانه‌ای بحران‌ها تجربیات خود را عرضه کرده است.

کتاب‌های علوم ارتباطات و استادان روزنامه‌نگاری همواره تعاریف گوناگون اما مشابهی از رسانه و خبرنگار ارائه می‌دهند که در تمام تعاریف فاکتور اطلاع‌رسانی از حوادث و رویدادها مشترک است. استادان روزنامه نگاری همچنین از واژگانی مانند رسالت رسانه و خبرنگار، اهمیت‌های این حرفه در سوق دادن جامعه به سوی هدفی خاص و قدرت قلم خبرنگار در تأثیر‌گذاری برافکار عمومی بسیار گفته و نوشته‌اند اما شینیچی تاکتا، معاون مدیر مسئول و عضو شورای سردبیری روزنامه پر شمارگان کوهوکوشیمبو ژاپن که دفترش در شهر سندایی مستقر است‌نقش رسانه را بسیار فراتراز اطلاع‌رسانی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی می‌داند و معتقد است، در شرایط بحرانی اعم از بحران‌های ناشی از سوانح طبیعی مانند سیل، زلزله، سونامی و... و بحران‌های امنیتی مانند جنگ، روزنامه علاوه بر اطلاع‌رسانی به جامعه قادر است حس آرامش را درمیان آسیب دیدگان سوانح القا کند.

او که از 34 سال پیش تاکنون در روزنامه کوهوکوشیمبو در بخش‌های مختلف از جمله خبرنگاری، دبیری و اکنون هم سردبیری فعالیت می‌کند با استناد به تجربیات خود از کار در شرایط بحران و زلزله و سونامی سال 2011 اصلی‌ترین رسالت روزنامه‌نگار را حفاظت از جان مردم می‌داند و می‌گوید: قبل از سال 2011 و حادثه سونامی هنگامی که کسی از من می‌پرسید نقش خبر و خبرنگار در جامعه چیست همان تعریف کلیشه‌ای ایجاد جامعه‌ای عادلانه و زندگی خوب برای مردم را ارائه می‌کردم و می‌گفتم کار خبرنگار رویارویی با بی‌عدالتی و رساندن صدای سیاستمداران مصلح‌ به گوش مردم است اما هرگز از پاسخی که می‌دادم احساس رضایت نمی‌کردم. در آن زمان تصور من از نقش روزنامه و خبرنگار حمایت از زندگی اجتماعی، دارایی‌ها، آزادی بیان و حقوق انسانی مردم و مقابله با آنهایی بود که در صدد پایمال کردن این حقوق هستند اما پس از زلزله و سونامی 2011 به این نتیجه رسیدم که رسالت خطیر‌تری دارم و آن حفاظت از جان انسان‌هاست.

عضو شورای سردبیری روزنامه کوهوکوشیمبو که در جمع خبرنگاران 16 کشور امریکای لاتین و آسیا از جمله ایران، برزیل، شیلی، مالزی، پاکستان، نیکاراگوئه، تایلند، فیلیپین و... سخنرانی می‌کرد به روز تاریخی 11 مارس 2011 و فاجعه زلزله و سونامی ژاپن اشاره کرد و گفت، بعد از حادثه با اینکه شبکه اینترنت و دیگر ارتباطات ما با مناطق حادثه‌دیده قطع شده بود و با اینکه حادثه حوالی ساعت 14:45رخ داد و روزنامه صبح توزیع شده بود، ما اقدام به چاپ دوم روزنامه کردیم و با اعزام خبرنگاران به محل حادثه، رخدادها را پوشش دادیم. وی ادامه داد: از آنجا که احتمال تخریب ساختمان روزنامه نیز وجود داشت ما حتی مجبور شدیم ساختمان را خالی کنیم. اما چاپ دوم روزنامه در روز حادثه و شماره بعد از آن در صبح روز بعد و توزیع دستی آن بین حادثه‌دیدگان صحنه‌هایی را پیش چشم من و دیگر خبرنگاران رقم زد که در آن لحظه بر اهمیت روزنامه در شرایط بحرانی پی بردیم و با اشتیاق بیشتر به کار خود ادامه دادیم.

در روزها و هفته‌ اول پس از زلزله و سونامی مردم محلی به تلویزیون، رادیو و دیگر وسایل ارتباطی دسترسی نداشتند وتنها ابزاری که توانست ارتباط آنها را با دنیای بیرون حفظ کند روزنامه بود. خبرنگاران ما پس‌از آنکه روزنامه چاپ می‌شد از ساعت 4 صبح با دسته‌های روزنامه به محل‌های حادثه‌دیده می‌رفتند و روزنامه‌ها را بین تمام افرادی که در اقامتگاه‌های موقت، مدارس و سالن‌های ورزشی پناه گرفته بودند، توزیع می‌کردند و کار توزیع گاهی تا 10 شب طول می‌کشید.

توزیع روزنامه بین مردم در آن شرایط بحرانی علاوه براطلاع‌رسانی نوعی احساس آرامش به آنها می‌داد زیرا حادثه دیدگان در می‌یافتند که هرچند در یک منطقه مخروبه و به دور از تمام ارتباطات هستند اما منزوی نشده‌اند و کسانی هستند که از حال آنها با خبرند و اخبار آنها را منعکس می‌کنند.

خبرنگارانی که کار توزیع روزنامه را انجام می‌دادند نیز تحت تأثیر رغبت‌ و اشتیاق آسیب‌دیدگان برای دریافت روزنامه قرار گرفته بودند به طوری که یک خبرنگار جوان گفت وقتی دختر کم‌سن ‌و سالی را دیدم که در آن شرایط روزنامه می‌خواند برای نخستین بار به اهمیت روزنامه در القای احساس آرامش در مردم پی بردم.

خبرنگار دیگری می‌گفت روزنامه تمام شده بود اما مردی تقاضای روزنامه حتی روزنامه چاپ روزهای قبل را می‌کرد. در شرایط بحرانی مهم نیست که روزنامه چقدر بار محتوایی و اطلاعاتی دارد بلکه آنچه حائز اهمیت است، چاپ روزنامه طبق روال همیشگی با هدف القای حس طبیعی بودن شرایط و حس آرامش بین مردم است. در شرایطی که نه برق، نه  آب، نه تلفن و نه هیچ امکانات رفاهی دیگری بود، روزنامه به عنوان سمبل و عنصر زندگی نرمال و طبیعی توزیع می‌شد و به آنها حس آرامش می‌داد.

عضو شورای سردبیری کوهوکوشیمبو با طرح این سؤال که رسانه‌ها در شرایط سوانح و بحران چه مطالبی را باید منعکس کنند که به جای ایجاد ترس در بین مردم به آنها آرامش خاطر بدهد، گفت: روزنامه‌ها باید واقعیت سوانح را آن گونه که هست، بیان کنند نه آن که با بزرگنمایی سوانح و دامن زدن به شایعات، احساس ترس و ناامنی را بین حادثه دیدگان القا کنند.

شینیچی تاکتا با اشاره به این مطلب که با وجود گذشت 4 سال از زلزله و سونامی 2011 هنوز هم 230 هزار نفر از مردم ما در اقامتگاه‌های موقت زندگی می‌کنند و 2 هزار و 590 نفر در سونامی مفقود شده‌اند، گفت: ما می‌دانیم که زلزله 2011 هنوز هم برای ما تمام نشده و تلاش‌ها برای یافتن پیکرهای مفقود شده ادامه دارد اما در یأس و ناامیدی زندگی نمی‌کنیم. فستیوال‌های محلی ما دوباره آغاز شده است. مراکز خریدمان پر ازدحام و زنده شده‌اند و امروز که با شما صحبت می‌کنم، لبخند را در صورت تعداد بیشتری از مردمان می‌بینیم. ما در روزنامه کوهوکوشیمبو تمرکز مطالب خود را بر بیان داستان‌های واقعی امیدوارکننده از مناطق بحران‌زده قرار داده‌ایم زیرا معتقدیم که مردم ما نیاز به بهره‌مندی از قدرت همدردی و دلداری دادن دارند تا بتوانند دوباره روی پاهایشان بایستند و برای بازسازی ویرانی‌ها تلاش کنند. همچنین دریافتیم که مردم ما به تزریق حس امنیت و آرامش بسیار بیشتر از تزریق حس ترس نیاز دارند. علاوه بر این، به عقیده من، رسانه‌ها بیش از وقوع سوانح طبیعی نیز رسالت‌‌هایی دارند و همان طور که رسانه موظف است به مخاطبان خود درباره آنچه اتفاق افتاده اطلاع‌رسانی کند، وظیفه دارند درباره آنچه احتمال دارد در آینده اتفاق بیفتد نیز آگاهی دهد و یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های رسانه، آگاهی‌رسانی پیش از وقوع سانحه است. از این جنبه نیز می‌‌توانم با اطمینان بگویم که روزنامه کوهوکو‌شیمبو در گذشته بسیار بیشتر از دیگر روزنامه‌های ژاپن گزارش‌ها و مقالاتی در راستای آگاهی‌رسانی به مردم و آمادگی آنها پیش از زلزله و سونامی منتشر کرده است.

با این حال زلزله و سونامی 2011 توهوکو جان 11هزار نفر را در میاگی جایی که ما بیشترین توزیع روزنامه را داشتیم، گرفت و بیش از 20 هزار نفر دیگر در تمام مناطقی که روزنامه ما در آنجا توزیع می‌شد، قربانی سونامی شدند. ما همچنین از مردم نظرسنجی کردیم تا ببینیم مقالات ما چقدر مفید بوده است. در نتایج نظرسنجی 72درصد مردم گفتند که روزنامه کوهوکوشیمبو در پیشگیری از تلفات سونامی مفید نبوده و نتوانسته به آنها نحوه فرار از سونامی در زمان وقوع حادثه را آموزش دهد و ما دریافتیم که کمپین‌‌هایی که داشتیم و مقالاتی که با تمرکز بر آموزش و آگاهی‌رسانی منتشر کرده‌ایم، هیچ تأثیر خاصی بر خوانندگان‌مان نداشته است.

این واقعیت تلخ را پذیرفتیم که کوهوکوشیمبو با وجود مقالاتی که با هدف آموزش و روشنگری درباره سوانح منتشر می‌کرد، فاقد قدرت حفاظت از جان مردم بود.

در ماه اکتبر نتایج این نظرسنجی را با عذرخواهی از مردم منتشر کردیم. در متن عذرخواهی ما آمده بود که مقالات ما در نظر خوانندگان بسیار تخیلی بوده و همین امر باعث شده تأثیر اطلاع‌رسانی به حداقل برسد. اکنون ما نیاز به واکنش‌های تجربی به جای داستان‌هایی که به نظر تخیلی می‌رسد، داریم.

در آوریل 2012 داستان‌های صفحات میانی مرتبط با کاهش تلفات و پیشگیری از بحران را به صورت ماهانه و یازدهم هر ماه در 15 ستون منتشر کردیم، اما هسته اصلی این داستان‌ها یک ورک‌شاپ به نام «موسوبی جوکو» است که در این ورک‌شاپ مردم محلی، شرکت‌ها، بیمارستان‌ها و... شرکت می‌کنند و به صورت عینی و عملی به موضوعات مرتبط با سوانح می‌پردازیم.این ورک‌شاپ را در حال حاضر در اندونزی و شیلی نیز برگزار کردیم و تاکنون 41 مورد از این ورک‌شاپ برگزار شده است.

 چهار سال از سونامی گذشته است و هنوز هم مردم در اقامتگاه‌های موقت و در شرایط دشوار زندگی می‌کنند. ما هنوز هم از پیامدهای زلزله و سونامی 2011 رنج می‌بریم، اما وقتی با حادثه‌دیدگان صحبت می‌کنیم، مهم‌ترین خواسته‌ای که دارند، پیدا شدن پیکر عزیزانشان است.

ما همچنین نگرانی‌هایی را درباره فوکوشیما و آلودگی‌های رادیواکتیو آن داریم و عقیده عمومی اصحاب رسانه ژاپن این است تا زمانی که مقامات مطمئن نشده‌اند این نیروگاه دیگر خطری برای محیط زیست و مردم محلی ندارد، نباید اجازه فعالیت مجدد آن را بدهند.

حتی اگر نظرسنجی‌های ما این واقعیت تلخ را برملا کند که مطالب ‌ما نتوانسته به 72 درصد خوانندگانمان کمک کند که جانشان را نجات دهند، همین که 28 درصد خوانندگان توانسته‌اند با مطالعه روزنامه و داستان‌های آن درباره سیل و زلزله جان خود را نجات دهند، ما را به ادامه راه خود و آزمون و خطا در این زمینه امیدوار می‌کند. پس از زلزله و سونامی 2011 و در نظرسنجی، یک مرد 60 ساله گفت که در زمان سونامی من به وضوح سطرهای مقاله شما را به یاد آوردم و طبق مطالب آن مقاله از سونامی فرار کردم. ما باید به این بازتاب‌های مثبت ارج نهیم، هرچند که اکثریت مردم پاسخ منفی به نظرسنجی‌مان داده باشند.