يکشنبه 4 خرداد 1404
slogan
iran Imam
تاریخ : پنجشنبه 26 تير 1393
کد 388

مطلب نظریه های مدیریت بحران

در شانزدهم ماه می سال میلادی (2007) مری داگلاس (Mary Douglas) نظریه پرداز مشهور انگلیسی در سن 86 سالگی درگذشت. وی که اصولا به عنوان یک مردم شناس شناحته می شد بیشتر به خاطر نوشته هایش در زمینه خطر، مردم و فرهنگ مشهور شده است.
در شانزدهم ماه می سال میلادی (2007) مری داگلاس (Mary Douglas) نظریه پرداز مشهور انگلیسی در سن 86 سالگی درگذشت. وی که اصولا به عنوان یک مردم شناس شناحته می شد بیشتر به خاطر نوشته هایش در زمینه خطر، مردم و فرهنگ مشهور شده است. او یکی از پردازندگان اصلی نظریه فرهنگی خطر (Cultural Theory of Risk) است. این تئوری یکی از تئوری هایی است که تلاش می کند نشان دهد درک مردم از خطرات (risk perception) چگونه و تابع چه عواملی است. این نظریه تلاش می کند که نشان دهد چرا مردم با فرهنگهای مختلف دارای درجات ریسک پذیری و برخورد متفاوت نسبت به ریسک و یا خطر هستند. او ابتدا این نظریه را از مطالعاتی که بر روی مردم آفریقا انجام داد مطرح کرد. او متوجه شد که مردم دارای فرهنگهای مختلف از چیزهای مختلفی می ترسند و عکس العمل های متفاوتی نیز نسبت به خطرات نشان می دهند. او برای این منظور مساله تورش فرهنگی (Cultural Biases) و یا شیوه زندگی (Way of life) را مطرح نمود. بر همین اساس او بعدها به همراه آرون ویلداوسکی (Aaron Wildavsky) این نظریه را در کتابی تحت عنوان "خطر و فرهنگ" (Risk and Culture) در سال 1982 منتشر نمودند. این کتاب یکی از منابعی است که باید توسط کلیه کسانی که در زمینه خطر و مدیریت آن مطالعه و کار می کنند خوانده شود. او در سال 1992 کتاب دیگری در همین راستا با عنوان "خطر و سرزنش" (Risk and Blame) نوشت که آن نیز هم منبع خوبی برای کارشناسان و دانشجویان در زمینه خطر است.
این نظریه بطور خلاصه می گوید که رابطه نزدیکی بین فرهنگها و نحوه نگاهشان به دنیا و شیوه زندگی و از جمله مسایلی مانند خطرات وجود دارد. از مطالعه فرهنگها و عوامل سازنده آنها می توان بطور کلی چهار روش زندگی را بر اساس دو عامل "گروه" (group) و "شبکه" (grid) استخراج نمود. هر کدام از این فرهنگها و یا شیوه های زندگی نگاه مخصوص به خود را نسبت به خطرات دارند. "فرد گرایی" (Individualistic) که در آن نقش گروه و شبکه کمتر است ریسک یک مفهوم مثبت است. کسانی که فردگرا هستند و در بازار رقابتی زندگی می کنند برای حفظ شیوه زندگی شان ریسک هایی را می پذیرند. در مقابل افراد طایفه گرا و یا قومی گر(sectarian/egalitarian) قرار دارند که اهمیت زیادی به گروه می دهند ولی برای شبکه اهمیتی قایل نیستند معمولا نگاهی منفی نسبت به خطر دارند. هر گونه خطر و یا تهدیدی گویا طبیعت آنها را بر هم می زند. دسته دیگر آدمهای بروکرات مسلک و یا قاعده گرا (hierarchies) ها قرار دارند که هم به گروه و هم شبکه علاقه دارند. اینها دیدگاهی میانه نسبت به خطر دارند. آنها به اینکه ریسک ها تا چه اندازه قابل تحمل هستند و یا نیستند می اندیشند. دسته چهارم را تقدیر گراها (fatalistics) تشکیل می دهند که دیدگاهی خنثی نسبت به ریسک دارند. از نظر آنها هر چه قرار است اتفاق بیافتد می افتد و ما دخالت چندانی در سرنوست نداریم. اگر این نظریه درست باشد آنگاه می توان به این نتیجه رسید که مدیریت بحران برای فرهنگهای مختلف نیز باید متناسب با دیدگاههای آن فرهنگها از ریسک منطبق باشد (نگارنده در تحقیق خود در ایران خطر زلزله را از دیدگاه این نظریه بررسی کرده است. علاقمندان می توانند به مقاله زیر مراجعه نمایند((1):

مری داگلاس فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد بود و ضمن سالها تدریس در دانشگاههای مختلف انگلستان و آمریکا از جمله دانشگاه پرینستون و ییل (Yale) سالهای آخر زندگی خود را در شهر لندن می گذراند. او اعتقاد داشت که دانش از ارتباطات بین آدمها و فرهنگها تولید و ایجاد می شود و به همین دلیل برقراری ارتباط با فرهنگها و گفتگوی بین آنها را ترغیب و تشویق می نمود.

(1)
Asgary Ali and Willis K.G., (1997), “Households’ Behavior in Response to Earthquake Risk:
An Assessment of Alternative Theories”, International Journal of Disaster Studies, Policy and Management, 21(4).

با تشكر از دكتر علي عسگري