يکشنبه 4 خرداد 1404
slogan
iran Imam
تاریخ : دوشنبه 23 تير 1393
کد 383

مطلب اسرار آموزش عمومی آمادگی در برابر بحرانها و سوانح

هفتم تا پانزدهم ماه می، هر ساله به نام هفته آمادگی در برابر بحرانها در کانادا نام گذاری شده است. مطلب زیر از یکی از نشریات مدیریت بحران انتخاب و به فارسی برگردانده شده است.
هفتم تا پانزدهم ماه می، هر ساله به نام هفته آمادگی در برابر بحرانها در کانادا نام گذاری شده است. مطلب زیر از یکی از نشریات مدیریت بحران انتخاب و به فارسی برگردانده شده است. به نظر می رسد نکات آموزشی مفیدی برای عموم و بخصوص برای دست اندرکاران مدیریت بحران و از جمله افرادی که در آموزش همگانی کار می کنند داشته باشد. این مطلب با عنوان " The Secrets of Teaching Disaster Preparedness " توسط Paul Purcell تهیه شده است.


با آنکه روزنامه ها و شبکه های تلوزیونی هر روز اخبار مربوط به زلزله، سیل، طوفان، آنفلونزای مرغی و سایر بحرانهای طبیعی و غیر طبیعی را پخش می کنند ولی هنوز بسیاری از مردم خود را برای این نوع سوانح آماده نکرده و یا در این کار تعلل می کنند. سوال اصلی این است که چرا؟ چرا واقعا مردم به آموزشهایی که در این موارد داده می شود توجه نمی کنند؟

بطور کلی چند عامل مانع از اصلی در این زمینه هستند که عبارتند از:
ترس: فکر کردن به این مسایل بیش از اندازه ترس آور است
توجه: گرفتار زندگی روزمره و نداشتن وقت کافی برای یادگیری چیزهای جدید
رسانه ها: همیشه کسانی هستند که مواظب این مسایل هستند.
سطوح دانش فعلی: جعبه کمکهای اضطرای برای 72 ساعت همه چیزی است که لازم است
شیوه زندگی: تمایلی به تغییر شیوه زندگی فعلی نیست
درآمد: درآمد لازم برای خرید لوازم و تجهیزات وجود ندارد
انگیزه های شخصی: ما به اندازه ای مهم هستیم که دیگران از ما حفاظت کنند و مواظب ما باشند.
انگیزه های جمعی: من نگران خودم نیستم بلکه می خواهم به دیگران کمک کنم

ترس

ترس احتمالا یکی از مهمترین دلایلی است که مانع آمادگی افراد می شود. بسیاری از مردم بیش از آنکه راجع به منافع خود اتکایی و روی پای خود ایستادن در شرایط بحرانی فکر کنند به مخاطراتی که هنگام بحرانها با آن مواجه می شوند می اندیشند. متاسفانه بسیاری از افراد به ظاهر متخصص و کارشناس هم به خاطر آنکه دانش لازم در مورد آمادگی در برابر بحرانها ندارند بیشتر مردم را از مخاطرات و تهدیدها می ترسانند. در اینجا به تعدادی از روشهای آموزش آمادگی بدون آنکه منجر به ترس و ارعاب شود اشاره می کنیم:

1. به رفتار یک بازاریاب بیمه بنگرید. این افراد وقتی می خواهند بیمه خاصی را بفروشند بجای آنکه به شما در مورد دلایل نیاز به بیمه توضیح دهند بیشتر بر روی منافع آن تاکید می کنند. به عبارت دیگر هنگام آموزش عمومی آمادگی در برابر بحرانها باید به جنبه های مثبت آمادگی بجای بدترین سناریوها تمرکز کنیم.
2. از تهدیدها و مخاطراتی که مردم با آن آشنایی دارند برای آماده کردن آنها در برابر مخاطرات بزرگ و نادر استفاده کنید. به عنوان مثال مردمی که در مناطق ساحلی زندگی می کنند با طوفانهای ساحلی آشنا هستند و آن را می فهمند و آمادگی برای یادگیری روشهای تخلیه در شرایط طوفانی را دارند. در همین منطقه اگر بخواهید در مورد حادثه بزرگ شیمیایی یا هسته ای کار کنید ممکن است موفقیت چندانی به دست نیاورید.
3. آمادگی را بدون ذکر تهدیدات و مخاطرات آموزش دهید. به عنوان مثال به برنامه ریزی مالی در خانه توجه کنید. برای خانوارها بسیار به صرفه است که مواد غذایی را به صورت عمده خریداری کرده و در منزل پخت نمایند. اگر خانوارها این کار را انجام دهند در آن صورت همیشه مقداری مواد غذایی در منزل دارند و در صورت وقوع بحرانی که باید در منزل بمانند می توانند تا مدتی از مواد باقیمانده استفاده نمایند. به همین ترتیب اگر افراد را به چادر زدن تفریحی تشویق نماییم آنها آمادگی لازم را برای انجام این کار در مواقع بحرانی پیدا خواهند نمود.

جلب توجه

با وجود تکنولوژی های امروزی مانند ماکرو ویو، خودپردازها، ایمیل و غیره ما در دنیای پر مشغله ای زندگی می کنیم. بسیار از ما با بمباران اطلاعات مواجه هستیم و هنگام دریافت اطلاعات اضافی دیگر ترجیح می دهیم آنها را خلاصه تر و فشرده تر دریافت نماییم. ما به ندرت وقت کافی برای خواندن همه جزئیات و اطلاعات دریافتی را داریم و به همین دلیل افزودن بر این لیست که حتی اگر اطلاعاتی که داده می شوند برای حفظ جان باشند هم مشکل است.
1. بسیاری از مردم متوجه این نکته نیستند که آماده شدن برای بسیاری از بحرانها فقط نیاز به تغییرات جزیی در شیوه زندگی روزمره دارد و نیاز به یادگیری و دانش خیلی پیچیده ای ندارد.
2. مردمی که در این گروه قرار دارند یعنی فقط نیاز به جلب توجه شان می باشد قدر اشاره و آموزش را می دانند ولی اگر در حد خیلی کم و فشرده و آماده باشد. به همین دلیل بهتر از برای آموزش از چک لیستهای ساده بجای متون طولانی و پیچیده استفاده کنیم.
3. به مردم باید نشان دهیم که چطور برخی اقدامات آمادگی حتی منجر به صرفه جویی در وقت می شود. همچنین در دست داشتن کلیه مدارک کلیدی و مهم در محلی ایمن می تواند منجر به صرفه جویی بسیار زیاد در صورت وقوع بحران و پس از آن باشد.

رسانه ها

رسانه های مانند شمشیر دو لبه هستند. رسانه ها برای اعلام هشدار و اطلاع رسانی خوب هستند ولی برخی مواقع هشدار های خودشان را نقض می کنند. به عنوان مثال در حالیکه گزارش هواشناسی به مردم هشدار خروج از برخی مناطق می دهد رسانه ها خبرنگاران خود را به همان مناطق می فرستند و یا نشان می دهند که در آنجا در حال تهیه گزارش هستند. برخی از مردمی که این را می بینند به نظرشان می رسد که احتمالا اوضاع آنگونه که گقته می شود نیز خراب نیست.
پدیده ها در صفحه تلوزیون ساده تر و آرام تر از دنیای واقعی هستند. تصویر یک مار به اندازه یک مار واقعی ترسناک نیست.

سطح اطلاعات کنونی

بیشتر سایتهای اینترنتی موجود یا در رابطه با آمادگی چیزی جز اطلاعاتی در مورد اقلام مورد نیاز در 72 ساعت اولیه بحرانی ندارند و یا بر عکس حجم وسیعی از اطلاعات در این زمینه ارایه می کنند. هر دوی این سایتها به گونه ای موجب گمراهی مردم می شوند. سایت ساده ممکن است به مردم بگوید تنها چیزهایی که در 72 ساعت اول نیاز دارند همان چیزهایی است که فهرست کرده اند و نهایتا دولت به کمک آنها می رسد. دسته دوم سایتها به مردم اینگونه القا می کنند که وضع آنقدر بد خواهد شد که همه انواع تکنیکهای زنده ماندن را باید دانست. از هر دوی این روشها باید پرهیز نمود. انتخاب حد وسط در این زمینه مفید است.
در این رابطه باید توجه داشت که:
1. جعبه کمکهای 72 ساعته حداقل چیزهایی است که در شرایط بحرانی لازم داریم. توصیه مردم به اینکه شما فقط کمکهای اولیه برای 72 ساعت را بردارید مانند آن است که به خانواده ای که تصمیم به مسافرت دارد بگوییم فقط به میزان کافی بنزین به همراه داشته باشید تا بتوانید به ایستگاه پمپ بنزین بعدی برسید.
2. اگر به مردم مهارتهای حفظ جان را آموزش می دهید به آنها بگویید که این انتخابها نزدیکترین گزینه بعد از استفاده از مواد موجود در جعبه کمکهای 72 ساعته نیستند. این گونه مهارتها در موارد و شرایط بسیار خاص کاربرد دارند.
3. بین این دسته از اقدامات و روشها باید از طریق آموزش روشهای ساده تر که خانواده ها می توانند جان خود و فرزندانشان را حفظ نمایند پلهایی زده شوند.

شیوه زندگی

وابستگی به شیوه خاصی از زندگی به خودی خود نوعی ترس است. تغییر شیوه زندگی به گونه ای که شامل آمادگی در برابر بحرانها نیز بشود از نگاه برخی افراد ترس آور و سخت است. در اینجا دو مساله مورد ت.وجه است:
1. یکی از مهمترین دلایلی که ما به آمادگی در برابر بحرانها می پردازیم آن است که می خواهیم شیوه زندگی خود را حفظ کنیم و نگذاریم بحرانها آنها را از بین ببرند، بنابر این هدف فقط حفظ جان و اموال نیست. بنابر این وقتی در مورد بحرانها صحبت می شود باید کل فرایند و نه فقط آثار اولیه و مستقیم آم به افراد گوشزد شوند. تمامی مشکلات بعد از بحرتان برای بازگرداندن شیوه زندگی به حالت قبلی باید گوشزد شوند.
2. آمادگی واقع بینانه مستلزم تغییرات اساسی در شیوه زندگی نیست و فقط شامل تغییرات و اصلاحات جزیی در برخی چیزهایی که داریم و یا کارهایی که می کنیم می شود. به عنوان مثال پر کردن بنزین وسیله نقلیه قبل از اینکه کاملا خالی شود یک کار چندان پیچیده ای نبوده و زندگی ما را دستخوش تغییرات زیتائی نمی کند ولی اطمینان می دهد که در صورت وقوع حادثه ناخواسته ای حداقل بنزین مورد نیاز در وسیله نقلیه هست.
درآمد

خیلی از مردم فکر می کنند که آماده کردن خود و خانواده شان در برابر بحرانها اقدامی پر هزینه و فراتر از سطح درآمد آنها است. این تصور ضرورتا درست نیست. اگر این اقدامات به درستی انجام شوند حتی می توانند منجر به صرفه جویی مالی نیز بشوند و مردم باید از این موضوع اطلاع داشته باشند:
1. قبلا اشاره شد که داشتن ذخیره مواد غذایی به مقدار بیشتر می تواند منجر به صرفه جویی در زمان خرید بشود. ضمن آنکه در خیلی موارد خرید در مقادیر بیشتر ارزانتر نیز می باشد.
2. خیلی از اقلام لازم برای مواقع بحرانی لازم نیست نو باشند. می توان از اقلام دست دوم و مناسب استفاده کرد.
3. بخش قابل توجهی از آموزشهای آمادگی در برابر بحرانها باید متوجه روشهایی باشد که اجرای آنها هم آمادگی را بالا برده و هم منجر به صرفه جویی مالی در زندگی روزمره افراد می شود.

انگیزه های فردی

انگیزه های فردی دارای درجات است. در حد بالای آن افراد فکر می کنند آنقدر مهم هستند که دیگران مراقب آنها می باشند و نمی گذارند در وضعیت بحرانی دچار مشکل شوند. در سطح پایین آن افراد فکر می کنند که یا هیچ کس وجود ندارد که به داد آنها برسد و یا اینکه هیچ اتفاق مهمی در اینجا نخواهد افتاد بنابر این نیازی به آماده شدن نیست. از نوع دیگر این تصور این است که مردم فکر می کنند این اتفاقات برای ما نمی افتد بلکه برای دیگران می افتد.
1. از آنجا که ما به دنبال آن هستیم که جلوی ترس را بگیریم نباید مردم را بترسانیم که ممکن است هیچ کس به داد شما نرسد پس باید این اقدامات را انجام دهید. در عوض باید به مردم یاد دهیم که در خیلی از مواقع با آماده کردن خود دیگران را نیز تحریک به انجام این کار می کنند. وقتی افراد دوستان و آشنایان خود را ببینند که اقدامات آمادگی و پیشگیری را انجام می دهند بیشتر تشویق به انجام این کار می شوند.
2. به آن دسته از مردم نیز که دارای انگیزه های فردی پایین هستند باید فهمانده شود امکان خود اتکایی و روی پای خود ایستادن در سزایط بحرانی وجود دارد. این افراد نیاز به تقویت اعتماد به نفس دارند. باید به آنها نشان داد که با اقدامات خیلی ساده می توانند وضعیت آمادگی خود در سرایط بحرانی را چندین برابر افزایش دهند.

انگیزه های جمعی

خیلی از افراد آنقدر به دیگران تو.جه دارند که خودشان را فراموش می کنند. یکی از دلایل مشکلات روانی ناشی از بحرانها برای کسانی که مستقیما هم تحت تاثیر آنها قرار نمی گیرند همین است. این فشارهای روانی از آنجا ناشی می شود که افراد شاهد آن هستند که مردم دچار مصسیت شده اند و آنها نمی توانند برایشان کاری بکنند.

1. به این افراد باید گفته شود که بهترین راه کمک به دیگران این است که خودتان را برای شرایط مشابه آماده تر نمایید.
2. وقتی افراد خود را آماده تر کنند به خودی خود هنگام بحران به کمک دیگران هم رفته اند چون به دلیل عدم نیاز آنها به برخی از کمکها سازمانهای امداد می توانند به کمک آنها که به کمک نیاز دارند بروند.
3. بالاخره اینکه با آماده کردن خود دیگران را نیز تشویق به این کار می کنیم. همینطور که با بستن کمربند ایمنی دیگران را هم تشویق به این کار می کنیم.

با تشكر از دكتر علي عسگري